حال ما خوب است اما تو باور نکن ....

  • ۰
  • ۰

بعضی روزها ...

بعضی روزها گوشه ای میشینی و به اینده ی دور دست نگاه میکنی ، اینده ای که نیامده ولی استرسش هست ، گذشته ای که گذشت اما خاطراتش هست

                      و زمان حالی که هیچ حالی بهت نمیده ... 

این موقع هاست که بیشتر با خودت کلنجار میری و میفهمی داری اروم اروم به سمت تموم شدن میری ، بعدش به یه نقطه زل میزنی و فقط یه سوال رو  از خودت میپرسی ... 

                                چرا ؟!!!!!

چرا حسی نیست ، چرا حال هیچ چیزیو ندارم ، چرا میخوام شاد باشم ولی غصه رو بیشتر دوست دارم ، اصلا چرا هدفی برای ادامه نیست و چرا قدرتی برای تلاش نیست ، چرا پشتوانه ای برای دادن ذره ای امید نیست ؟؟؟؟ 

سوال پشت  سوال از این مغز لعنتی رد میشه و تو شرمنده ای ، شرمنده از اینکه جوابی واسه ی سوالات نداری 

شرمنده واسه جوونی که جوونی نکرد ، شرمنده ی خانواده ای که دیگه باوری بهت ندارن  و در اخر شرمنده ی زندگیت میشی که انگیزه ای برای ادامه دادن نداری و حتی

                    جراتی برای خلاص شدن   از ان  ... :) 

  • ۹۷/۰۹/۲۸
  • fatemeh rezaeian

نظرات (۱)

چقدر قشنگ حال این روزهای منو توصیف کردی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی